بورس اوراق بهادار یکی از روشهای جذاب برای سرمایهگذاری و کسب سود است. دو روش سرمایهگذاری مستقیم و غیرمستقیم راههای ورود به این بازار هستند. در روش غیرمستقیم افراد حرفهای و خبره در حوزه مالی و سرمایهگذاری برای شخص سرمایهگذار عملیات خرید و فروش و سرمایهگذاری را انجام میدهند و این روش بیشتر توسط افرادی استفاده میشود که زمان برای سرمایهگذاری یا فرصت کافی جهت یادگیری را ندارد. در روش مستقیم سرمایهگذار خود به صورت شخصی اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار و سهام میکند و هرچه تجربه و دانش خود را در زمینه مالی، معاملهگری و سرمایهگذاری افزایش دهد و تحلیلهای مختلف را فراگیرد، در بازار مالی موفقتر عمل خواهد کرد.
یکی از تحلیلهای بسیار پرکاربرد جهت فعالیت و سرمایهگذاری در بورس، تحلیل تکنیکال است. در این تحلیل با استفاده از قیمتهای گذشته و نمودار قیمتی و سایر اطلاعات مانند حجم، رفتار احتمالی سهم در آینده بررسی میشود. ابزارها، تکنیکها و الگوهای مختلف برای پیش بینی رفتار قیمتی آتی سهم و حرکت بازار به کار میروند که همگی بخشی از تحلیل تکنیکال هستند. در این مقاله به طور مفصل به این سوال پاسخ خواهیم داد که تحلیل تکنیکال چیست؟ اصول تحلیل تکنیکال چه هستند؟ چه ابزارها و تکنیکهایی در تحلیل تکنیکال وجود دارد؟ و چگونه میتوانیم با استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه و بورس سود کنیم؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) در بازار های مالی روشی برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته همچون قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت میکنند کاربرد دارد، بازارهایی همچون ارزهای خارجی (Forex)، ارز دیجیتال (Crypto Currency)، بورس اوراق بهادار(Stock Exchange)، بازار طلا و فلزات گران بها، مسکن و به طور کلی برای هر بازاری که سوابق قیمتی و معاملاتی آن وجود دارد را با استفاده از این روش میتوان تحلیل کرد.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیلگران تکنیکال بر خلاف تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، آنها از تحلیل و بررسی نمودارها رفتار آتی قیمت سهام یا شاخصها را پیش بینی می کنند. در تحلیل بنیادی یک تحلیلگر اطلاعات و دادههایی که بر سودآوری، عملکرد و فعالیت یک شرکت یا صنعت و یا حتی اقتصاد اثرگذار است جمعآوری کرده و از آنهای برای بدست آوردن ارزش ذاتی یک شرکت یا اوراق بهادار استفاده میکند. در تحلیل تکنیکال اما تحلیلگران از نمودار قیمتی و دادههای حجمی و با کمک ابزارها، اندیکاتورها و الگوها رفتار احتمالی سهم را پیشبینی میکنند.
اما به یاد داشته باشد برای موفقیت در بازارهای مالی علاوه بر دانش تکنیکال باید دانش بنیادی هم فرا گرفت زیرا آن تحلیل هم به ما کمک می کند با ماهیت شرکت و روند سودسازی آن آشنا شویم و بدانیم سرمایه خودمان را در کجا سرمایه گذاری میکنیم. در صورتیکه تمایل دارید در خصوص تحلیل بنیادی بیشتر بدانید تا تفاوت این دو تحلیل را بهتر متوجه شوید پیشنهاد میکنیم مقاله «تحلیل بنیادی چیست؟» را مطالعه کنید.
در خصوص اینکه کدامیک از دو تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهتر است باید بگوییم که یک تحلیلگر حرفهای از هر دو روش برای وارد شدن به سرمایهگذاری و تحلیل استفاده میکند و مسلما یادگیری هر دو نیاز به صرف زمان و انرژی زیادی دارد. به همین دلیل بسیاری از سرمایهگذارانی که فرصت فراگیری این دو را ندارند از روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری استفاده میکنند که در میان روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری، صندوقهای سرمایهگذاری به دلایل مختلف از جذابیت زیادی برخوردارند. در مقاله «چگونه بهترین صندوق سرمایه گذاری را انتخاب کنیم؟» معیار و ملاک انتخاب یک صندوق سرمایه گذاری را به تفصیل توضیح دادیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال در جهان
تحلیل تکنیکال که ما آن را به شکل امروزی میشناسیم، اولین بار بوسیله چارلز داو و تحت عنوان ” تئوری داو ” یا “Dow theory” در اواخر قرن 19ام (اواخر 1800 میلادی) معرفی شد. پس از آن افرادی همچون ویلیام همیلتون، رابرت ری، جان مگی و سایرین نظریههای داو را تکمیل کردند. طی سالیان اخیر نیز تکنیکها و روشهای نوینی در تحلیل تکنیکال گسترش پیدا کرده است که به تحلیل بهتر رفتار سهام و تعیین نقاط ورود به بازار و یا خروج از آن به سرمایهگذاران کمک کرده است.
تحلیل تکنیکال بر معاملات چه تاثیری دارد؟
استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات باعث میشود تا معاملهگر بهتر بتواند نقاط ورود به سهم و خروج از آن را تشخیص دهد و سریعتر از دیگر سرمایهگذاران روند احتمالی سهم را پیشبینی کند. این باعث نظم بخشیدن به معاملات میشود و اگر با استراتژی همراه شود میتواند منجر به سودآوری مناسبی برای سهامدار شود.
برای استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات روزانه سهام و اوراق بهادار میبایست ابتدا به مبانی و اصول آن آگاه شویم و آن را بهتر بشناسیم. به طور کلی میتوان گفت تحلیل تکنیکال بر سه اصل کلی بنا شده است که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
مفاهیم اصولی در تحلیل تکنیکال که باید بدانید
همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال مبانی و اصولی دارد و بر سه اصل برقرار است:
1. همه چیز در قیمت نهفته است.
شاید بتوان ادعا کرد جمله همه چیز در قیمت نهفته است، پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهودهای باشد. یک تحلیلگر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم
که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم .
2. آینده شبیه به گذشته است.
یک ایدۀ مهم دیگر در تحلیل تکنیکال، آن است که تاریخ عمدتا از لحاظ حرکت قیمت، تمایل به تکرارشدن دارد. ذات تکراری حرکت قیمت، به روانشناسی بازار نسبت داده می شود، به بیان دیگر، شرکت کنندگان در بازار تمایل دارند که در طول زمان واکنش مشابهی نسبت به نوسانات بازار ارائه دهند. تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموداری و شمعی برای تحلیل حرکت های بازار و درک الگوها استفاده می کند.
هرچند که بسیاری از این نمودارها، بیش از ۱۰۰ سال است که مورد استفاده قرار می گیرند، اما تصور می شود که هنوز با اطلاعات امروزی مرتبط هستند چون آنها الگوهای حرکت قیمت را به گونهای نشان می دهند که اغلب خودشان را تکرار می کنند.
3. قیمت ها تمایل به حفظ روند جاری دارند.
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمتهای آتی، روند آینده را مشخص کنند. نظریه ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمتها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمتها به روند فعلی خود را ادامه میدهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران تکنیکال میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال
سه اصل مهم تحلیل تکنیکال را فراگرفتیم. برای شروع یادگیری تحلیل تکنیکال می بایست با مفاهیم مهمی از این تحلیل آشنا شوید که بسیار پایهای هستند. در ادامه به تفصیل به توضیح هر کدام می پردازیم.
نمودار قیمت چیست؟
اگر در یک نمودار و بر روی محور عمودی مقیاس قیمت و بر روی محور افقی مقیاس زمان را ترسیم کنیم و سپس قیمتهای مرتبط با یک بازار یا کالا را بر روی آن با توجه به زمان ترسیم کنیم، نمودار قیمت را به ما میدهد. در واقع نمودار قیمت دنبالهای از قیمتهای یک کالا بر روی آن نمودار است. نمودار قیمت را میتوان به سه شکل در تحلیل تکنیکال به کار برد اما پیش از آن لازم است در خصوص انواع قیمت و تفاوتهای آنها در تحلیل تکنیکال بدانید چرا که این نمودارها با کمک این قیمتها ترسیم میشوند.
انواع قیمت در تحلیل تکنیکال
قیمت بازگشایی (Open)
اولین قیمتی که یک سهم در یک بازه معاملاتی مشخص مبادله شده است.
قیمت بسته شدن (Close)
آخرین قیمتی که یک سهم در یک بازه معاملاتی مشخص مبادله شده است.
قیمت بالا (High)
بیشترین قیمتی که سهم در یک بازه معاملاتی مشخص مبادله شده است.
قیمت پایین (Low)
کمترین قیمتی که سهم در یک بازه معاملاتی مشخص مبادله شده است.
انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم نمایش گرافیکی قیمت یک کالا یا به صورت خاص یک سهم در طول زمان را نمودار قیمت میگوییم. این نمودار به سه صورت کلی در پلتفرمها یا نرمافزارهای تحلیل تکنیکال وجود دارند که تحلیلگران بسته به نیاز خود از آنها استفاده میکنند و شامل:
نمودار خطی
سادهترین شکل گرافیکی نمودار قیمتی است که در آن از یک قیمت که عموما قیمت پایانی یا قیمت بسته شدن است استفاده میشود و با وصل شدن این قیمت ها به یکدیگر شکل خطی نمودار قیمتی بدست میآید.
نمودار میلهای
نمودار میلهای از نمودار خطی کمی پیچیدهتر است و در آن از چهار قیمت گفته شده استفاده میشود. بنابراین با توجه به بازه زمانی مشخص به عنوان مثال یک روزه یا یک هفتهای چهار قیمت باز، بسته و بالا و پایین سهم به صورت میلهای ترسیم میشوند. بنابراین تحلیلگر میتواند مشاهده کند نوسان قیمتی یک سهم در یک بازه زمانی چگونه بوده است و آیا در آن بازه رشد قیمتی را تجربه کرده یا افت قیمتی داشته است. در صورتیکه رشد قیمتی در سهم رخ داده باشد نمودار میله ای به صورت رنگ سفید یا سبزرنگ است و در صورتیکه کاهش قیمتی رخ داده باشد نمودار به رنگهای مشکی یا قرمز است.
نمودار کندل استیک
این نمودار نیز قیمت باز، بسته و بالا و پایین یک سهم در یک بازه زمانی را نشان میدهد اما شکل آن به صورت یک استوانه است.
به این دلیل به این شکل از نمودار قیمتی، کندل (Candle) میگویند که شکل استوانهای مانند دارد
و وجود قیمتهای بالای بیشتر از قیمت باز یا بسته شدن باعث میشود تا شکل فیتیله شمع داشته باشد.
در نمودار شمعی ژاپنی یا همان کندل استیک، به قسمت میانی کندل “بدنه” میگویند و رنگ آن مشخص کننده این است که آیا قیمت بسته شدن سهم بالاتر یا پایینتر از قیمت باز شدن آن بوده است. به خطوط نازک بالاتر یا پایین تر از بدنه سایه یا سر و دم گفته میشود.
پس از دانستن مهمترین مطلب در تحلیل تکنیکال که همان نمودار قیمتی و شناخت انواع آن است
باید چند مفهوم ساده دیگر را نیز بدانید و سپس به سراغ یادگیری مطالب پیشرفته تر در تحلیل تکنیکال بروید.
مفهوم حجم در تحلیل تکنیکال
شاید در تحلیلهای مختلف مشاهده کرده باشید که زیر نمودار قیمتی، نمودار میلهای شکل دیگری وجود دارد که همان حجم معاملات است. حجم در تحلیل تکنیکال در واقع تعداد سهامی است که در یک بازه زمانی مشخص دادوستد میشود. تحلیل حجم معاملات در کنار تحلیل نمودار قیمتی از اهمیت بالایی برخودار است چرا که نشانههای مهمی از تداوم یا تغییر روند به ما میدهد.
مفهوم سطح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
دو مفهوم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بسیار مهم هستند. حمایت به قیمتی گفته میشود که پیش بینی میشود سهم پس از کاهش اخیر خود تغییر روند دهد و به سمت بالا برگردد و تقاضا شکل گیرد. بنابراین با ورود به سهم و خرید در آن محدوده که حمایت سهم است باعث تغییر در روند سهم می شوند.
مقاومت نیز به قیمتی گفته می شود که پیش بینی می شود سهم پس از افزایش اخیر خود تغییر روند دهد و با افزایش عرضه به سمت پایین برگردد.
این اتفاق نیز برعکس مورد قبل زمانی رخ میدهد که قیمت بازاری سهم از ارزش واقعی آن بسیار بیشتر شده و سهامداران تصمیم می گیرند سود خود را ذخیره کنند.
روندها
به جهت کلی در نمودار قیمتی یک سهم یا بازار روند می گویند. روند می تواند صعودی یا نزولی باشد. روند می تواند صعودی یا نزولی باشد و برای تشخیص بهتر آن میتوان از خط روند کمک گرفت. هنگامیکه نقاط قعر (دره) در یک نمودار قیمتی صعودی را به یکدیگر وصل کنیم یک خط روند صعودی داریم که می توان از آن برای پیش بینی نقاط برگشت سهم استفاده کنیم. عکس این موضوع نیز صادق است. بدین معنی که در روند نزولی با وصل کردن نقاط اوج (سقف) یک خط روند مقاومتی خواهید داشت که در زمان برگشت روند و صعودی شدن آن میتوان به عنوان مقاومت به آن نگاه کرد.
الگوهای قیمتی
به طور کلی دو نوع الگوی قیمتی داریم که شامل الگوی قیمتی ادامه دهنده و الگوهای قیمتی برگشتی هستند. الگوهای ادامه دهنده قیمتی مانند محدوده استراحت برای روند سهم محسوب می شوند و پس از آن ادامه روند قبلی سهم را خواهیم داشت. به عنوان مثال در روند نزولی/ صعودی هنگامیکه الگوی پرچم را مشاهده می کنیم می توانیم با اطمینان بالایی بگوییم که روند سهم هنگام خروج از پرچم نزولی/ صعودی خواهد بود.
برعکس در الگوهای برگشتی قیمتی شاهد تغییر روند هستیم. به عنوان مثال در الگوی سرو شانه که یک الگوی برگشتی است با اطمینان بالا می توانیم بگوییم که در صورت تکمیل الگوی صعودی به نزولی و الگوی نزولی به صعودی تبدیل خواهد شد.
مفاهیم اصولی که تحلیل تکنیکال پیشرفته باید بدانید
تا به اینجا در خصوص مفاهیم پایه ای و اصول تحلیل تکنیکال صحبت کردیم و تلاش نمودیم مهم ترین مفاهیم در خصوص تحلیل کلاسیک مقدماتی را ارائه دهیم. علاوه بر این، مطالب پیشرفته تری نیز در تحلیل تکنیکال کلاسیک وجود دارد که به تحلیلگران کمک می کند رفتار سهم را بهتر پیش بینی کنند.
نقش اندیکاتور در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورها که یکی از مهمترین و اصلی ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار میروند،
نمودارهایی هستند که با کمک توابع ریاضی و هندسی و با داده های قیمت، حجم و زمان به پیش بینی جهت و قدرت روند در سهم کمک می کنند. نقش اندیکاتور در تحلیل تکنیکال همانطور که گفته شد یک نقش کمکی است و در کنار تحلیل نمودار قیمت استفاده می شود. اندیکاتورها به طول کلی به دو صورت اندیکاتور پیشرو یا اندیکاتورهای پیرو هستند.
اسیلاتور و نحوه کارکرد آن
اسیلاتور (Oscillator) را میتوان به عنوان زیرمجموعه ای از اندیکاتورها در نظر گرفت و در واقع هیجان خریداران و فروشندگان را اندازه گیری می کند و نواحی اشباع خرید و فروش را مشخص می کنند. هرچند اسیلاتورها مانند اندیکاتورها از توابع ریاضی و هندسی استفاده می کنند اما تفاوت هایی نیز با آن ها دارند. نکته مثبت در اسیلاتورها این است که می توان با استفاده از آن واگرایی را محاسبه کرد.
فیبوناچی
فیبوناچی در بازار سهام عبارت است از خطوط حمایت و مقاومت. که قیمت سهم در میان این سطوح حرکت می کند. در استفاده از ابزارهای فیبوناچی درصدها اهمیتی فوق العاده دارندو عموم این درصدها از نسبت درصدهای بین اعداد فیبوناچی بدست می آیند. بوسیله Fibonacci میتوان روند قیمت یک سهم را برای اینده پیش بینی کرد.
ایچیموکو
ایچیموکو نیز یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در دسته اندیکاتورها قرار میگیرد. این اندیکاتور یکی از ابزارهای حرفه ای تکنیکال است که از 5 خط تشکیل میشود و خطوط حمایت و مقاومت را به خوبی نشان میدهد. از اندیکاتور میانگین متحرک نیز در این ابزار استفاده شده است و برای پیش بینی روند و شتاب آن بسیار مناسب است.
میانگین متحرک
Moving average یکی از اندیکاتورهای مهم و مورد استفاده فراوان در تحلیل تکنیکال است که با حذف نوسانات قیمتی کمک میکند تا سرمایهگذار بتواند تصویر بهتری از متوسط قیمت و روند قیمتی را ترسیم کند. میانگین متحرک یکی از شاخصهای قیمتی دنباله رو است، چراکه متوسط قیمت سهام در گذشته را نشان میدهد.
به طور کلی دو نوع میانگین متحرک وجود دارد که شامل میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average و میانگین متوسط تصاعدی یا Exponential Moving Average است.
باند بولینگر
باند بولینگر یک اندیکاتور روند نما است که از یک اندیکاتور مووینگ اوریج تشکیل شده که قیمت به اندازه دو انحراف معیار از آن بیشتر و کمتر میشود که این فاصله ها سقف و کف کانال را تشکیل میدهند.
بنابر اصول آماری انحراف معیار میتوان گفت که قیمت به احتمال 95 درصد در این محدوده تعیین شده نوسان خواهد داشت یعنی اگر به فرض 100 روز متوالی به سراغ بولینگر بروید، این اندیکاتور به طور متوسط در 95 روز از این 100 روز موفق به انجام پیش بینی صحیح میشود.
اندیکاتور RSI
RSI اندیکاتوری بازگشتی است که برای تأیید و تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار بهکاربرده میشود و به دلیل اینکه در دو سطح بین ۰ تا ۱۰۰ در حال نوسان است در شاخه اسیلاتورها گنجانده میشود. اندیکاتور RSI نشاندهندهی قدرت بازار و قدرت خریداران و فروشندگان نسبت به هم است و شاخص قدرت نسبی نامیده شده است. در تنظیمات RSI نیز عموماً از تنظیم ١۴ روزه استفاده میشود.
اندیکاتور MACD
این اندیکاتور ابداع آقای جرالد بی اپل است که در سال 1970 آن را معرفی کرد و پس از آن افراد دیگری آن را کاملتر کردند.
این اندیکاتور با استفاده از ۳ میانگین متحرک به شما کمک میکند تا قدرت، جهت و شتاب یک روند صعودی یا نزولی را تشخیص دهید. این ۳ میانگین متحرک عبارتند از: میانگین متحرک ۹ روزه، میانگین متحرک ۱۲ روزه و میانگین متحرک ۲۶ روزه. این اندیکاتور از خانواده اسیلاتورها است و به کمک آن میتوان سیگنال های مختلفی دریافت کرد.
مفهوم واگرایی و کاربرد آن
واگرایی در تحلیل تکنیکال به معنای ضعف یک روند و شروع روندی جدید است. به عنوان مثال هنگامیکه در روند صعودی واگرایی مشاهده میشود به معنای احتمال ایجاد یک روند نزولی است. واگرایی زمانی اتفاق میافتد که نمودار قیمتی و اندیکاتور در دو جهت مخالف یکدیگر حرکت می کنند. از این مفهوم می توان برای تشخیص برگشت سهم استفاده کرد.
پرایس اکشن
پرایس اکشن روش معامله گری است که در آن تحلیلگر به مطالعه حرکت و روند یک قیمت میپردازد و به دنبال سرنخهایی برای حرکت سهم جستجو میگردد.
سخن پایانی
با مطالعه این مقاله دانستیم که تحلیل تکنیکال چیست؟ در واقع روشی برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته تحلیل تکنیکال میگویند. این نوع تحلیل تفاوت هایی با تحلیل بنیادی دارد هرچند استفاده از آن در کنار تحلیل بنیادی به سرمایه گذاری بهتر سرمایه گذاران کمک میکند. در تحلیل تکنیکال ابزارها و روش هایی وجود دارد که لازمه استفاده از آن در تحلیلها دانستن این ابزارها و روشها است.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال چیست؟
استفاده از دادههای همچون قیمت و حجم برای پیش بینی رفتار احتمال سهم یا بازار در آینده را تحلیل تکنیکال میگویند.
پدر علم تحلیل تکنیکال کیست؟
چارلز داو را به عنوان پدر علم تحلیل تکنیکال میشناسند .
انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال کدامند؟
نمودارهای قیمت میتواند به سه شکل نمودار خطی، نمودار میلهای و نمودار کندل استیک باشند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.